عالیجناب، برادر گرامی
هر روز عصر همچنان که شب فرا میرسد، با خود احساسی از قدردانی برای روزی که به پایان می رسد و اعتمادی سرشار از امید به همراه میآورد. امروز عصر، قلب من سرشار از قدردانی نسبت به خدا است که به من اجازه میدهد پس از یک روز پرماجرا در بازدیدِ رسولیام، اینجا و در این کلیسای برادر، با شما در نیایش باشم. همزمان دلم در انتظارِ روزِی است که آن را پیشتر از نظرِ آیینِ عبادی با هم آغاز کردهایم، یعنی جشن رسول، آندریاسِ مقدس، بنیانگزار و نگهبانِ این کلیسا.
خداوند در این دعای شامگاهی و در کلامِ زکریای نبی، از نو بنیانی که پیشرفتِ روز به روز ما بر آن استوار است را به ما می بخشد، صخرة استواری که ما با هم در شادی و امید بر روی آن گام بر میداریم. این سنگِ بنا همانا وعدة خداوند است: " اینک من قوم خویش را از ممالکِ شرقی و غربی نجات خواهم بخشید ... در امانت و در عدالت" (زکر 8 : 7 ، 8).